به گزارش شهرآرانیوز، در ابتدای برنامه نجفزاده مهمان خود را «مردی با لبخندی همیشگی که لبخندش با قلبش پیوند خورده است» توصیف کرد. ممدوح در جواب این توصیف گفت: لبخند نشانه شادی است؛ البته که نمیتوان گفت لبخند نشانه زندگی خوب است اما انسان با لبخند روز بهتری خواهد داشت.
در اینجا بخشی از گفتگوی کامران نجفزاده را با ناصر ممدوح بخوانید:
نجفزاده: شما مردی هستید با لبخندی همیشگی که لبخندش با قلبش پیوند خورده است.
ممدوح: در جامعه فعلی ما تعداد آدمهای نیازمند زیاد است اما چه میشود کرد؟ درست است که همیشه به فردای بهتر امید دارم و همه باید امید داشته باشند اما گاهی اوقات نمیشود. بهتر است همه چیز را به خدای یگانه سپرد. من همیشه میگویم خدایا تو چه میخواهی؟ من هم آن چیزی را میخواهم که تو میخواهی.
نجفزاده: شما عصبانی نیز میشوید؟
ممدوح: من نمیتوانم عصبانی شوم؛ در واقع بلد نیستم. حتی در زمان دوبله شخصیتی که عصبانی است نیز نمیتوانم عصبانی شوم.
نجفزاده: این آرامش و این توانایی مدیریت روحی روانی خودتان را از کجا آوردهاید؟
ممدوح: از خالق یکتا گرفتهام. معتقدم که خداوند مرا دوست دارد؛ چون من بندگانش را دوست دارم. گاهی اوقات از خطرهایی جستهام که به لطف خودش بوده است. از وقتی همسرم را از دست دادهام، بعضی از امور را خودم باید انجام دهم مانند غذا پختن اما از آنجایی که این پروسه طولانی و زمانبر است، درد کمرم را تشدید میکند و در راه رفتنم تاثیر میگذارد.
نجفزاده: اگر بخواهید با همسرتان صحبت کنید، به او چه میگویید؟
ممدوح: «فری جان خسته نباشی، دستت درد نکنه».
نجفزاده: علت خوشتیپی و باکلاسی دوبلورها چیست؟
ممدوح: شاید شخصیتهایی که به جای آنها حرف میزنند در آنها نفوذ کردهاست.
نجفزاده: علت بازی نکردنتان در فیلم و سریال چیست؟
ممدوح: وضعیت جسمانی و کمردردم دیگر اجازه بازی به من نمیدهد اما وقتی مصاحبه من منتشر شد در تیترش آمده بود که «ممدوح هم رفت» که بسیاری تصور کردند من فوت کردهام.
نجفزاده: صدای دوبلورها صبحها بهتر است؟
در گذشته زمانی که دوبله یک فیلم در پایان خوب نبود، دوباره تمام کار دوبلاژ را از ابتدا انجام میدادند و همزمان با دوبله تصویر اکران میشد و آنقدر این صدا روی شخصیتها مینشست که انگار دو فرد فارسی زبان با یکدیگر گفتوگو میکنند اما در حال حاضر سیستم تغییر کرده و کامپیوتری شده است؛ متاسفانه کامیپوتر به کار دوبله صدمه زده است. کار دوبلاژ در گذشته خیلی خوب بود؛ چون تعداد فیلمها برای دوبله زیاد بود. در حال حاضر ممکن است تعداد زیادی به هنر دوبله علاقهمند باشند اما دیگر همانند گذشته به دوبلور نیازی نیست؛ در واقع چون تعداد فیلمها کم است، نمیشود نیروی جوان تزریق کرد و اگر کار دوبلاژ تنها مسیر درآمد افراد باشد، به مشکل برخواهند خورد اما در گذشته اینگونه نبود و اگر باز هم به ۶۰ سال پیش برگردم باز هم همین مسیر را انتخاب خواهم کرد.
نجفزاده: شرایط کار دوبلورها چگونه است؟
ممدوح : تازهواردها کار دوبلاژ را سرسری گرفتهاند؛ در صورتی که باید با شخصیتها آشنا شوند و حالات و عادات آنها را کاملا درک کنند.
نجفزاده: شرایط در گذشته برای شما چگونه بود؟ آیا قدیمیترها راه را برای شما باز میکردند یا حلقه بسته بود؟
ممدوح: قدیمیها در ظاهر به قوانینی پایبند بودند اما ترجیح میدادند خودشان کارها را انجام دهند.
پسرم، آبتین فیلمهای ژاپنی و کرهای را دوبله نمیکند چون نمیتواند با شخصیتهایش هماهنگ شود و زبان آنها به دلش نمینشیند. شش سال پیش همسرش را از دست داد و وقتی او را از دست داد دیگری چیزی برایش لذتبخش نبود. لباسهایش را همیشه همسرش برایش میخرید و الان حدود ۱۰ سالی است که دیگر لباسی نخریده است. علاقه خاصی به هیچ یک از کارتونهایی که دوبله کرده است،ندارد و همه برای او یکی هستند. از نظر او شعر را باید با صدای طهماسب، خبر خوب را با صدای جلال مقامی، جک و لطیفه را با صدای منوچهر نوذری و تیزر تبلیغاتی فیلمها را با صدای ابوالحسن تهامینژاد شنید.